سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به نام آنکه وجودم زوجودش شده موجود

شعر

چند وقتی است که احساس می کنم زندگی ام از این رو به ان رو شده ، همه چیز در نظرم تغییر کرده و زیباتر شده، هیچ گاه فکر نمی کردم دیدن او این قدر در روحیه من تاثیر بگذارد ، او امد و عقل و احساسم را دزدید . تا به حال جرات نکردم به او بگوییم چقدر دوستش دارم. او غرور قشنگی دارد و من عاشق همین غرورش هستم، حتی لجاجت بی حدش را هم دوست دارم . کاش جرات داشتم و به او می گفتم برای اولین بار در مقابل نگاهش اسیر شدم و قلبم به خاطر عشق او تپید . عشق پاکی که حاضرم تا اخرن لحظه عمرم به ان وفادار بمانم 

 

 برای پایان
نوشتیم که چقدر ساده بود
نوشتم که سخته
گفتی ساده است
چند قطره جوهر می خواهد
و من فریاد میزنم که پایان به زیبایی اغاز نیست
و تو می نویسی پایان
و من فقط نگاه می کنم که پایان
پایان و پایان
و حتی بارانی ترین اشک ها نمی تواند بنویسد لحظه ای برای ادامه هم بود
برای اغاز
و شاید

 

 


 

 

یکی از همین روزا
یکی با موی سیا
میاد از پشت همین ستاره ها و
دل ِ من رو می بره
من می دونم
که یه روزی
یه فرشته یا پری
از اونا که یدونس اونم فقط تو قصه هاس
چشاشون مشکیه و موشون سیاس
میاد از پشت همین ستاره ها ومیدونم که یه روزی


 

روز اول که دل من به تمنای تو پر زد
چون کبوتر ، لب بام تو نشستم
تو به من سنگ زدی ، من نه رمیدم ، نه گسستم
باز گفتم که تو :«صیادی و من آهوی دشتم تابه دام تو در افتم همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم ، نتوانم !
سفر ازپیش تو هرگز ، نتوانم نتوانم !»
اشکی از شاخه فرو ریخت مرغ شب ، ناله تلخی زدو بگریخت
ماه بر عشق تو خندید
یادم آمد که دگر از تو جوابی نشنیدم
پای در دامن اندوه کشیدم
نه گسستم ، نه رمیدم
رفت در ظلمت غم ، آن شب و شبهای دگرهم
نگرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم.......


با توام..با تو خدا
یک دل قلابی... یک دل خیلی بد... چقدر می ارزد؟
من که هر جا رفتم..جار زدم:
شده این قلب حراج...بدوید..یک دل مجانی
قیمتش یک لبخند...به همین ارزانی
هیچ وقت اما....هیچکس قلب مرا قرض نکرد...هیچکس دل نخرید
با توام با تو خدا....پس بیا..این دل من..مال خودت
من که دیگر رفتم اما................
ببر این دل را دنبال خودت




[ چهارشنبه 90/3/18 ] [ 10:5 عصر ] [ afaride ]

نظر

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه